دوستی و دشمنی و بخشش و نبخشیدن (در مواردی که عدم بخشش مطلوب است) اگر برای خدا باشد، انسان را جزء اصفیاء (برگزیدگان) که مقامی بالاتر از مؤمنین و اتقیاء دارند، قرارمیدهد.
انسان نباید فریفته قضاوتهای مردم درباره خودش شده و بخاطر تساویل نفسانی از قضاوت صحیح در مورد خودش غفلت ورزد و توجه به این مسأله بالخصوص برای مسئولین حائز اهمیت است.
نکته اساسی که در این بیان وجود دارد و درس بزرگی برای ما است، توجه فوری به خطری است که در برابر چنین پدیدهای (محبوب بودن نزد مردم بخاطر خدا) انسان را تهدید میکند.
حلم، تنها به معنای عصبانینشدن نیست بلکه به معنای ظرفیت پیداکردن است. انسان باید در مقابل عواملی که او را به خشم میآورد یا او را به غرور میاندازد و یا به فرح و سرورهای پوچ وامیدارد همچون دریایی که رودهای خروشان با رسیدن به آن آرام میگیرند، باشد و همه آنها را در خود هضم نماید.
تملق همیشه، در برابر صاحبان قدرت و سرمایه و مقام نیست. گاهی یک حاکم به آحاد ملت و حتی به افراد زیردست و مطیع نیز تملق میگوید تا این که از او اطاعت کنند.
اداء امانت از نظر اسلام بسیار مهم است. حتی اگر چیز ارزان قیمتی نزد انسان امانت باشد، باید در حفظ آن بکوشد و به صاحبش برگرداند خواه، آن شخص مؤمن باشد و خواه فاجر و حتی کافر.
در نماز هم کیفیتِ آن مهم است، باید نماز را با قلب پاک و خضوع و کرداری که موجب خشنودی خدا است، انجام داد. اگر نماز در مکان و جامه غصبی و غیر حلال انجام شود مورد قبول الهی نیست.
یقین، مراتبی دارد، و هر مرتبهای از آن که فرض شود، مرتبهی بالاتری برای آن وجود دارد، لذا ائمه اطهار (علیهم السلام) با این که در مراتب عالیه یقین بودند باز هم از خدا طلب یقین مینمودند.
مراد از خشوع در این حدیث، خشوع در مقابل خداوند است در حال نماز و دعاء و ذکر، اگر انسان طوری باشد که وقتی کسی به او نگاه میکند خشوع را در او احساس کرده و توّهم میکند که دارای قلب خاضعی است، اما در باطن هیچ خبری نباشد، خشوع منافقانه است.
یک فرد صاحب قدرت در هر مرتبهای که باشد، همه افرادی که حاجت و کاری با او دارند دستشان به وی نمیرسد و هرکس که میتواند حوائج و مطالب مردم را به آن مسئول برساند پیامبر چنین ثواب بزرگی را به او وعده داده است.
هرکس که صبح کند درحالی که در انگیزهها و نیتهایش رضای الهی نقش و تأثیر نداشته باشد، جزء جنداللّه و عاملان للّه، محسوب نمیشود و هرکس که صبح کند و نسبت به مصالح و مفاسد مردم و جامعه مسلمین بیتفاوت باشد در زمره مسلمین واقعی، به حساب نمیآید.
حرصزدن برای زخارف دنیا و تا وقتی که این حالت در انسان هست ولی به دنبال آن حرکت نکرده، مهم نیست، خطر آن وقتی است که «شحّ» مورد اطاعت، قرارگیرد و انسان برای تحصیل اعراض دنیوی، تلاش کند.
رفتن سراغ اسباب بیتوجه به خدا، کار ناقصی است و رفتن در خانه خدا بیاعتناء به اسباب هم، کار ناقصی است، هر دو را باید با هم جمع کرد و برای رسیدن به حوائج باید از صبر کمک گرفت.